یا مقلب٬ قلب من در دست توست
یا محول٬ حال من سر مست توست
کن تو تدبیری که در لیل و نهار
حال قلب ما شود همچون بهار.
سال نو مبارک
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد…
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید…
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند…
مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید…
موعد عروسی فرا رسید...
زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود…
همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد …
20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود !
همه تعجب کردند و مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم."
اگه یه تابلو توی آسمون باشه که همه ی دنیا ببیننش٬ شما روی اون چی مینوشتید؟
این از جواب من:
آدمیزاده را با تفاخر چه کار که آغازش نطفه ای است و پایانش مرداری. حضرت علی(ع)
حالا شما بفرمایید؟؟؟
حال دل با تو گفتنم هوس است
خبر دل شنفتنم هوس است
طمع خام بین که قصّه ی فاش
از رقیبان نهفتنم هوس است
شب قدری چنین عزیز و شریف
با تو تا روز خفتنم هوس است
وه که دردانه ای چنین نازک
در شب تار سفتنم هوس است
ای صبا امشبم مدد فرمای
که سحرگه شکفتنم هوس است
از برای شرف به نوک مژه
خاک راه تو رفتنم هوس است
همچو حافظ به رغم مدّعیان
شعر رندانه گفتنم هوس است.