-
تعطیل شد
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1391 22:28
این وبلاگ تا اطلاع ثانوی تعطیل شد...
-
اشکهایم
شنبه 22 بهمنماه سال 1390 14:17
حالا اشکهایم شبیه تو شده اند! گریه که میکنم... نمی آیند...!
-
راست میگفت...
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 13:50
راست میگفت که عشق هیچ مرز و حصاری نمی شناسد و وقتی چهره می نمایاند نه مرز و نه رنگ و نه هیچ مانع دیگری در برابرش توان ایستادن ندارند! راست میگفت که نمیتوان دنبال عشق گشت خودش بدون خبر می آید و تو می مانی و احساسی غریب که اگر بخواهی در برابرش بایستی خودت را انکار کرده ای و فریادت را از درون خاموش کرده ای!
-
نوع نگاه
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 13:47
بعضی ها گله دارند که چرا گل سرخ خار دارد. در این فکرم که چرا نمی گویند: عجب! این بوته خار، گل سرخ دارد!!
-
مواظب باشید لیز نخورید
چهارشنبه 18 خردادماه سال 1390 14:28
آنقدر مرا سرد کرد از خودش... از عشق... که حالا به جای دل بستن٬ یخ بسته ام! آهای!! مواظب باشید... روی احساسم پا نگذارید لیز می خورید!
-
وسعت درون
یکشنبه 15 خردادماه سال 1390 18:52
کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود٬ روی ساحل نوشت: (دریا٬ دزد است.) مردی که از دریا ماهی گرفته بود٬ روی ساحل نوشت: (دریا٬ سخاوتمندترین سفره هستی است.) موج دریا آمد و جملات را با خود محو کرد و این پیام را بجا گذاشت: (برداشت دیگران در مورد خود را در وسعت خویش حل کنیم.)
-
کجایی؟
چهارشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1390 16:39
در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟ تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟ با آنکه زمانیست ز ما یاد نکردی!! ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
-
جای خودم خالی
پنجشنبه 11 فروردینماه سال 1390 20:44
بر نیمکت اولین قرارمان جای تو نشسته ام تا جای خودم خالی باشد...
-
سال ۱۳۹۰ مبارک
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 16:05
یا مقلب٬ قلب من در دست توست یا محول٬ حال من سر مست توست کن تو تدبیری که در لیل و نهار حال قلب ما شود همچون بهار. سال نو مبارک
-
آخرین شب دنیا
شنبه 28 اسفندماه سال 1389 17:36
اگه می دونستی که امشب آخرین شب دنیاست٬ چی کار میکردی؟
-
شرط عشق
جمعه 27 اسفندماه سال 1389 18:17
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد… نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید… بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند… مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید… موعد عروسی فرا رسید... زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که...
-
یه سوال از همه
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 12:19
اگه یه تابلو توی آسمون باشه که همه ی دنیا ببیننش٬ شما روی اون چی مینوشتید؟ این از جواب من: آدمیزاده را با تفاخر چه کار که آغازش نطفه ای است و پایانش مرداری. حضرت علی(ع) حالا شما بفرمایید؟؟؟
-
هوس
دوشنبه 20 دیماه سال 1389 18:19
حال دل با تو گفتنم هوس است خبر دل شنفتنم هوس است طمع خام بین که قصّه ی فاش از رقیبان نهفتنم هوس است شب قدری چنین عزیز و شریف با تو تا روز خفتنم هوس است وه که دردانه ای چنین نازک در شب تار سفتنم هوس است ای صبا امشبم مدد فرمای که سحرگه شکفتنم هوس است از برای شرف به نوک مژه خاک راه تو رفتنم هوس است همچو حافظ به رغم...
-
زندگی
جمعه 3 دیماه سال 1389 13:37
زندگی کتابی است پر ماجرا هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز...
-
قطار
جمعه 26 آذرماه سال 1389 22:24
فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده، ممکن است آزاد باشد ولی راه به جایی نخواهد برد...
-
ماه محرم
جمعه 19 آذرماه سال 1389 18:23
به گدای ره نشینت نظری به مرحمت کن... ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر
-
امتحان مرگ بار
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1389 22:52
پیرزنی سه دختر داشت و تمامی آنها به خانه بخت رفته بودند. روزی پیرزن تصمیم گرفت تا دامادهای خود را امتحان کند و ببیند که پس از مرگش دخترانش چه آینده ای خواهند داشت. پیرزن به شدت از آب میترسید و این موضوع را دختران و دامادهایش هم می دانستند. پیرزن داماد اول را به کنار برکه ای دعوت کرد و خود را عمد داخل آب انداخت. داماد...
-
مهربانی
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1389 15:30
در زندگی ثروت حقیقی مهربانی است و بینوائی حقیقی خودخواهی! باران باش ببار، نپرس پیالههای خالی ازآن کیست.
-
باد فرح بخش
سهشنبه 9 آذرماه سال 1389 21:38
اگرچه باد فرح بخش و باد گل بیز است به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است صراحیی و حریفی که گرت به چَنگ افتد به عقل نوش که ایّام فتنه انگیز است در آستیم مرقّع پیاله پنهان کن که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است به آب دیده بشویم خرقه ها در می که موسم وَرَع و روزگار پرهیز است سپهر بر شده پرویز نی ست خون افشان که ریزه اش سر...
-
عجز و نیاز
جمعه 5 آذرماه سال 1389 21:47
المنّتُه لله که در میکده باز است زانرو که مرا بر در او روی نیاز است خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است از وی همه مستیّ و غرور است و تکبّر وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است شرح شکن زلف خم اندر خم جانان کوته نتوان کرد...
-
راه بهشت
جمعه 14 آبانماه سال 1389 16:21
مردی با اسب و سگش در جاده ای راه می رفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی٬ صاعقه ای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدتها طول میکشد تا مرده ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند؟! پیاده روی درازی بود٬ تپه بلندی بود٬ آفتاب تندی بود٬ عرق می ریختند و...
-
نامه پیرزن به خدا
یکشنبه 2 آبانماه سال 1389 18:30
یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی میکرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا! با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. در نامه اینطور نوشته شده بود: خدای عزیزم بیوه زنی هشتاد و سه ساله هستم که زندگی ام با حقوق ناچیز بازنشستگی میگذرد. دیروز...
-
شمس الدین محمد حافظ
جمعه 23 مهرماه سال 1389 20:16
شمس الدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب٫ از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پابرجاست٫ نام او نیز جاودان خواهد بود. او در حدود سال 726 هجری قمری در شهر شیراز به دنیا آمد. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آورد و پس از سپری نمودن علوم و معلومات معمول...
-
دانه
شنبه 10 مهرماه سال 1389 19:19
دو تا دانه توی خاک حاصلخیز بهاری کنار هم نشسته بودند... دانه اولی گفت: من میخواهم رشد کنم! من میخواهم ریشه هایم را هر چه عمیق تر در دل خاک فرو کنم و شاخه هایم را از میان پوسته زمین بالای سرم پخش کنم... من میخواهم شکوفه های لطیف خود را همانند بیرق های رنگین برافشانم و رسیدن بهار را نوید دهم... من میخواهم گرمای آفتاب را...
-
تغییر چشم انداز
پنجشنبه 8 مهرماه سال 1389 20:57
میگویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم٬ خواب به چشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرص ها و آمپول ها را به خود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود. وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد٬ درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و...
-
مقبرة الشعرا
شنبه 3 مهرماه سال 1389 13:37
مقبرة الشعرا محل دفن چهارصد تن از شعرا و عرفای ایرانی است. خواجه همام تبریزی٬ مولانا محمد مغربی٬ مولانا افضل الدین محمد محدث٬ ظهیر فاریابی٬ قطران تبریزی٬ فلکی شیروانی٬ مولانا عبدالقادر نخجوانی٬ مولانا احمد هراتی٬ شیخ نورالدین بیمارستانی٬ آخی خیرالدین تبریزی٬ شیخ حسن بلغاری٬ مولانا بابافرید٬ شیخ معین الدین صفار٬ پسر...
-
مولانا
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1389 12:02
مولانا جلال الدین رومی طالب کوه سرخاب بوده و می فرموده: هرکس از تبریز آید تحفه ای از خاک سرخاب برای ما آورد. زیرا که خاک سرخاب را فیضی باشد که من آن فیض را در هیچ خاک دیگر نیابم. از این رو هرکس از تبریز به روم (ترکیه) میرفته٬ قدری از خاک در کیسه کرده٬ به حسب تحفه به خدمت مولانا میبرده و مولانا به عزت تمام آن خاک نگه...
-
ماه عشق
سهشنبه 9 شهریورماه سال 1389 21:58
من خدایی دارم که در این نزدیکی است مهربان٬ خوب٬ قشنگ٬ چهره اش نورانی است گاه گاهی سخنی میگوید با دل کوچک من ساده تر از سخن ساده من٬ او مرا می فهمد او مرا می خواند نام او ذکر من است در غم و در شادی چون به غم می نگرم آن زمان رقص کنان می خندم٬ که خدا یار من است که خدا در همه جا یاد من است او خدایی ست که مرا می خواهد.
-
امام علی(ع)
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1389 22:27
شهادت امام علی(ع) بر مسلمانان تسلیت باد. التماس دعا
-
عیبش مکن
چهارشنبه 3 شهریورماه سال 1389 18:05
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفتهای کت خون ما حلالتر از شیر مادر است چون نقش غم ز دور بینی شراب خواه تشخیص کردهایم و مداوا مقرر است از آستان پیر مغان سر چرا کشیم دولت در این سرا و گشایش در این در است دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت امروز تا چه گوید و...