گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال ره گم کند مسکین غریب
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آنحال مشکین بر رخ رنگین غریب
مینماید عکس می در رنگ روی مهوشت
همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب
بس غریب افتادهاست آن مور خط گرد رخت
گرچه نبود در نگارستان خط مشکین غریب
گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند
دور نبود گر نشیند خسته و غمگین غریب.
سلام،
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://fa.chonoo.com
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارندهای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار میدهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده میکنید، ممنون.
موفق باشی...
سلام تشزیف اوردم
وبلاگت قشنگه
بازم بیا
بای
سلام وبلاگ جالبی وارین خسته نباشی .من وبلاگ شما رو لینک کردم .وبلاگ منم با نام (ای ابر لطف )لینک کن .البته در صورت تمایل
آنکه با زندگی می سازد زندگی را می بازد
با زندگیت نساز زندگیت را بساز
سرمایه گذاری در کمپانی راه آسمان
دریاست قصهات ٬ عزیز از دست رفتهام !
همیشه آبی ٬ همیشه آرام
میان موجی از دلواپسیها ٬ همیشه غمگین
به که آویزم میان این همه دلتنگی؟؟؟
میان این خزان نو رسیده بهار…
به که برم شکایت این خاک سرد
شکایت غریبانه این سفر بی کلام
سفرت مثل خواب است هنوز…
مثل بی باوری یک حقیقت گنگ
مثل ستاره ای که نمی بینمش و
می دانم حتما جایی هست میان ابرهای ناخوانده آسمان
مثل ستاره ای که نمی بینمش و
شک می کنم به توانایی چشمانم ٬ نه به حضور پر بخشایش آن
سفرت مثل هر بار نیست
غریب است آتش می زند دلم را
بند می آورد نفسم را دریا می کند چشمانم را
و هنوز چند روز نگذشته از بدرقه بی آبش
تنگ میکند سینه ام راغصه ام می گیرد از این بی اعتباری شرمناک ٬ در پیش خداهمان شب که گفتی :
"دعا کن برای رفتن بی زحمتام "
دعا نکردم و شنید خدا دعای نکردهام را !
اما در شب پر آشوب مرگ ٬ که دعا کردم برای نرفتنات
به زاری ٬ به فریاد ٬ به درد
نشنید خدا دعای کرده ام را!
سفرت مثل بی باوری یک خواب است هنوز
و یادت ٬ مرثیه حزن انگیز حسرت
و وداعت ٬ مثل ریزش ناگهانی سبزترین برگ
برای رد ادعای شوم فصلی که گمان میکند آغاز بهار دلکش زندگی است
سفرت مثل خواب است هنوز
مثل خواب ………
سلام
مرسی که به وبلاگ دولت امید سر زدی.این وبلاگ اصلی خودمه و وبلاگ دولت امید رو برای بازگرداندن آرامردم( حق مردم) باز کرده ام.
منون از این که به کلبه درویشی ما قدم پا گذاشتین. شما اولین بازدید کننده . بودید. برای همین اگر طی ۳ روز آینده ۶ باز بازدید بفرمائیدُ از وارونه یک هدیه فوق العاده جایزه خواهید گرفت.
با ارسال آدرس میل خود می توانید از این جایزه ها برخوردار شویدُ البته پس از گذشت ۳ روز. و نتایج آن؟
آپدیت شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!